سینمای 2015: انتخاب بهترینها
1- آدمکش (هو شیائو شن)
هر بار تماشایش همچون بادیست که آرام میوزد، در میان حال
و گذشته، در فراسوی زمان، بادی که میپیچد در میان پردهها، درختها، حسها، بادی
که یادآور گذشته، عشق، تنهایی و زیباییست.
2- این یک فیلم خانوادگی نیست (شانتال آکرمن)
فیلم کوچکیست که بزرگترینها را در بر
دارد، خانه، مادر، خاطرات کودکی، تنهایی و مرگ!
3- همین حالا، نه همون موقع (هونگ سانگسو)
هونگسانگسو یکی از سادهترین آثار بزرگش و دو تا از
بهترین کاراکترهایش را ساخته ...
4- هزار و یک شب (میگوئل گومش)
ترکیبی است از داستانگویی و تصاویر مستند، گاهی فضا سورئال
است، گاهی گروتسک و کُمیک، و گاهی یک فیلممقاله. هم بازیگوش است و هم جدی، سرخوش
است و همزمان عمیقاً غمانگیز و دردناک، پرطراوت و تازه است و با این وجود روح
فیلمسازان و سنتهای سینمایی پیشین را احضار میکند.
5- ققنوس (کریستین پتزولد)
سرگردان میان خود واقعی، خود ساختگی، خود درهم شکسته. زنی
که مصرانه میخواهد نقش خودش را بازی کند، همزمان باشد و نباشد ... فقط به یادم
بیاور!
6- فرانکوفونیا (الکساندر ساکوروف)
چطور میتوانی در میان پرسههایت در لوور و نمایش آن عظمت و
زیبایی، در حال روایت داستانی تاریخی برای چند لحظهی کوتاه برگردی به روسیه،
نیشتری بزنی به تاریخ سرزمینت، به یکی از هولناکترین نسلکشیها، آن هم چنین
کوتاه ولی تکاندهنده ...
7- گنج (کورنلیو پورومبیو)
همچون فیلمهای رئالیستی سالهای اخیر رومانی آغاز میشود
اما در پایان بدل میشود به یک قصهی پریان دوستداشتنی که در میان رئالیسم خشک و
جدی فیلم از زمین جدا میشود و به آسمانها میرسد.
8- مربی مهدکودک (ناداو لپید)
غریب است، ساده و کوچک اما عمیق. به طرز عجیبی ترسناک است،
آرام ریشه میدواند در ذهن و بی هیاهو میماند.
9- شوالیه (آتینا تساگاری)
فیلمی که باقدرت و جذاب است، با نوعی انسانشناسی عمیق و همزمان
شوخطبعانه به مردان ورزشکار و خودپسندش که خودخواسته در قایقی تفریحی گرفتار شدهاند
نزدیک میشود، متلاطم میماند اما هوشمندانه ضربان و ضرباتش را کنترل میکند.
10- بازیگر (رابرت گرین)
همه چیز در حال فروپاشیست، رابطه، خانواده، و انتخابهایی
که در نهایت او را به اینجا هدایت کرده. مادر دو کودک که چندین سال است در خانه
مانده، گویی به یک شهر کوچک تبعید شده، حالا
میخواهد دوباره بازیگر شود و برای شروع اینجا نقش خودش را بازی میکند. انتخابهای
استتیک فیلم در کنار ظرافتش برای رسوخ به روح یک مادر، مسئولیتها، تنهاییها و
روزمرگیهایش بینظیر است.
و
11- میدان (سرژی لوزنیتسا)
یک مستند عظیم، یک نگاه دقیق بافاصله، یک نقاشی خیرهکننده از
تظاهرات اخیر اکراین
12- کوهها ممکن است یکدیگر را ترک
کنند (جیا ژانکه)
چقدر این آدمها در برابر چشماندازهای طبیعت ناتوان و
کوچکند، چقدر انتخابهایشان اشتباه است و گذشت زمان و تنهاییشان گریزناپذیر
13- گورستان شکوه و جلال (آپیچاتپونگ ویراستاکول)
همه چیز خواب و رویاست، زندگی، تنهایی، پیری و مرگ ...
14- عیب ذاتی (پل توماس اندرسون)
15- سن لوران (برتراند بونلو)
16- توریست (روبن استلند)
برای آن فصل درخشان بهمن و آنچه که ناگهان فرو ریخت.
17- دکمهی مروارید (پاتریسیو گوسمان)
دیدن و شنیدنِ دوبارهی آنچه انسان متمدنِ سفیدپوست بر سر
این بومیان آورده، البته دردناک است اما گوسمان چنان ما را در طبیعت، سیاست، عکسهای
آرشیوی و روایت درخشانش غوطهور میکند که حسی بسیار فراتر از غم را تجربه میکنیم.
18- ناهید (آیدا پناهنده)
فیلمهای مهمی که ماندند برای سال بعد: اسب پول، کرول،
در سایهی زنان، شاهزادهی فرانسه و ...
نظرات
در فیس بوک هم مسئله م رو مطرح کردم. این که ناهید را مهم می دانید قابل احترام است اما صرفا برای یک فیلم اول خوب است نه بیشتر.. سردرگمی محض است.. با یک پایانی که مشخص است کارگردان برایش راه حلی نداشته و ترجیح داده به همان شکل سردرگم باقی بگذارد..
ممنون
دوست ناشناس من مفصل دربارهی ناهید برای دو مجله نوشتهام و سعی کردم که دلایلم را مفصل توضیح دهم. امیدوارم که موفق شده باشم در توضیح و تحلیل ویژگیها و دستاوردهای «ناهید».