مشتها در جیب (مارکو بلوکیو)
قهرمان اصلی فیلم پسر دوم آلساندروست، جوانی افسرده پر از
عقده، کمبود و امیال سرکوبشده. شخصیتی بیچاره که به تدریج مرتکب اعمالی میشود بس
هولناک که در بیان نمیگنجند. بلوکیو با زیرکی و بینشی فوقالعاده هیچگاه اجازه نمیدهد
تا با آلساندرو همدردی و همذاتپنداری کنیم، هر چند برخی از صحنهها مثل مهمانی
تولد (که در آن کاملاً همراهِ آلساندرو هستیم) همدردی ما را برمیانگیزند. ارتباط
تماشاگر با آلساندرو قطعاً پیچیده است ترکیبی از نفرت و ترحم بدون مهر و عطوفت؛
البته وضعیت روانی/احساسی تماشاگر هم در ساختن این رابطه نقش دارد. «مشتها ...»
فیلمی روانشناسانه است که وابستگی احساسی/مالی پنج عضو یک خانواده را میکاود، هر
چند تماشاگر نمیتواند به هیچکدام از آنها نزدیک شود یا در موقعیت همذاتپنداری
قرار گیرد. و این یکی از بزرگترین دستاوردهای فیلم است، ترسیم روانکاوانۀ یک خانوادۀ
فروپاشیده با حفظ فاصلۀ تماشاگر. از سوی دیگر انگیزههای شخصیتهای «مشتها ...»
مثل «قارۀ هفتم» هانکه مکانیکی، تحمیلی و بسته نیست، کنشهای شخصیتهای بلوکیو پیشپینیناپذیر
اما درکپذیرست و به پیشینۀ خانوادگیشان بازمیگردد و همچنین به ناتوانی، بزدلی و
تنبلی جوانان برای مسئولیتپذیری و برای فرار.
نگاه بدبین و تلخی گزندۀ فیلم گاه آزاردهنده است و برای من
مهمترین نقطهضعفاش! بلوکیو این نگاه (به زندگی انسانی) را در فیلمهای متأخرش هم
حفظ کرده است اما جهان سینمایی، درونمایهها و انتخابهای فرمالش پیچیدهتر و
چندلایه شدهاند و در نتیجه بدبینی و تلخاندیشیاش را پوشاندهاند.
در پایان اشاره کنم که کاتها (برشها) و تدوین بلوکیو همیشه
برای من حیرتانگیز بوده و میخواهم مثالی بزنم از همین فیلم. در یک سوم ابتدایی
«مشتها ...» کوچکترین برادر لئونه به خاطر حمله صرع بیهوش میشود، آلساندرو و جولیا
به دادش میرسند و لئونه را روی میز میگذارند. کات میشود به کلوزآپی از نیمرخ
لئونۀ از هوشرفته. بعد دستی از سمت راست وارد قاب میشود، شانهاش را میگیرد و
با محبت سرش را نوازش میکند، این دست جولیاست. کات میشود به کلوزآپی از صورت جولیا
با نگاهی خبیث و بازیگوش. لحظهای با خود فکر میکنیم چرا آن دست نوازشگر چنین
نگاهِ شرورانهای دارد؟! اما بلافاصله بعد میفهمیم که با یک حذف زمانی به صحنۀ دیگری
پرتاب شدهایم و جولیا با زمزمه در گوش آگوستو میخواهد آلساندرو را آزار دهد. همبستگی میان جولیا و آلساندرو و مهر جولیا نسبت به لئونه در چشمبرهمزدنی و با یک
کات به این جنجال دردناک میرسد؛ نمایانگر عشق، وابستگی و نفرت بیمارگونۀ چنین
خانوادههایی.
نظرات